جدول جو
جدول جو

معنی حجر قرامی - جستجوی لغت در جدول جو

حجر قرامی
(حَ جَ رِقَ)
رجوع بحجر ثراقی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ جَ رِ مَ یَ)
یا حجرالمریمی. و هم ابوریحان بیرونی در باب ذکر خرز الحیات گوید: و امتحانها (ای امتحان خرز الحیه ای مار مهره) انها اذا حکت علی مسح اسود بیضه و هذا التبییض یکون من لین المحکوک مع تفرکه و خشونه المسح و یقال ان الحوائین یعملون هذا الخرز من حجر مریم و انه ایضاً یبیض المسح... (الجماهر ص 207). رجوع به حجرالمریمی شود
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رِ عِ)
رجوع به حجرالمحک شود. این سنگ در نهرفاسیوس یافت شود برنگ اسمری سیر، بطعم زعفران، مصمت و ثقیل است. درد کلیه را نافع باشد و قی بازدارد
لغت نامه دهخدا
ابن سلیمان حرانی. یکی از بلغای عرب است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رِ)
صاحب تحفه گوید: حجر ثراقی سنگی است سیاه و بدبو و از صقلیه خیزد و از آتش مشتعل گردد و از آب کم که بر او ریزند شعله ور گردد و از روغن اطفاء یابد. تعلیق او جهت صرع و درد رحم و جهت زنان عاقرو منع اذیت حیوان موذی، و بخورش جهت گریزاندن هوام مؤثر است -انتهی. و ابن البیطار در مفردات گوید: قال بولس هذا الحجر ایضاً فی لونه سواد یوجد بنهر صقلیه یحترق بالماء، و یطفاء بالزیت، منفر لجمیع الحیوان المنساب و ینفع من وجع الرحم و یعلق علی المصروعین فینفعهم. قال دیسقوریدوس فی الخامسه: و اما الحجر الذی یقال له افرامنتس فانه یکون فی البلاد التی یقال لها سقونیا یوجد فی النهر الذی فی تلک البلاد التی یقال لها نیطس و قوته مثل قوه غاغاطیس، و قد یقال انه یلهب بالماء و یطفاء بالزیت و قدیعرض ذلک للقفر. (قال) جالینوس اذا رش علیه الماء اشتعل و اذا صب علیه قلیل من الزیت انطفاء و لانفع له فی الطب خلا انه بنتن رائحته یطرد الهوام اذا بخر به -انتهی. صاحب مخزن الادویه گوید: حجرالخزامی بفتح خاء و زاء معجمتین و الف و کسر میم و یاء نسبت سنگی است سیاه و مدور و بدبوی. از صقلیه خیزد و از آتش مشتعل گردد و چون آب کمی بر آن ریزند شعله ور گردد وچون در روغن اندازند منطفی شود. بخور آن جهت گریزانیدن هوام و با خود داشتن آن جهت صرع و عقر زنان عاقرو وجع رحم و اذیت حیوانات موذی مؤثر است -انتهی
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رِ بَ)
رجوع به حجر بقران شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حجر عراقی
تصویر حجر عراقی
سنگ محک حجر المحک
فرهنگ لغت هوشیار